به پایگاه اطلاع رسانی و خدمات الکترونیک اندیشکده موج خوش آمدید
7 چالش صنایع خلاق فرهنگی در ایران
برگزاری نشست تخصصی چالشها و راهکارهای گسترش صنایع خلاق و توسعه زیستبوم فناوری در روستاها
لزوم تغییر رویکرد تربیتی نظام آموزش و پرورش
آیا مدرسه هنوز “خانه دوم” است یا کارکردی فراموششده؟
مدرسه؛ سکوی تربیت شهروندان برای همبستگی ملی و اجتماعی
ذبح مفهوم مشارکت در نظام آموزشی کشور
مردمیسازی اقتصاد؛ راهکار یا نگاه جزیرهای؟!
اقتصاد مردممحور؛ ایده انقلاب اسلامی برای پیشرفت
گرامیداشت سالروز تأسیس شورای فرهنگ عمومی با حضور مدیرعامل اندیشکده موج
امروزه صنایع فرهنگی و خلاق محرکهای مهم رشد اقتصادی و تغییرات اجتماعی در سرتاسر جهان هستند و نقش مهمی در شکل دادن به چشمانداز فرهنگ جمعی دارند. صنایع خلاق به عنوان صنایعی تعریف میشوند که محصولات و خدمات خلاق مانند موسیقی، فیلم، تلویزیون، طراحی، تبلیغات و رسانههای دیجیتال را تولید و توزیع میکنند. این صنایع اغلب با تمرکز بر اصالت، نوآوری و زیباییشناسی مشخص میشوند و در اقتصاد با ایجاد شغل، درآمد و تغییرات فرهنگی و اجتماعی نقش مهمی ایفا میکنند. از سوی دیگر، صنایع فرهنگی به صنایعی گفته میشود که کالاها و خدمات فرهنگی را تولید و توزیع میکنند، مانند موزههای ادبیات، مکانهای میراث فرهنگی و هنرهای نمایشی. این صنایع اغلب به عنوان حافظان میراث فرهنگی و سنت تلقی میشوند و نقش مهمی در ارتقاء تنوع و هویت فرهنگی دارند.
درعینحال که تعاریف متعددی از صنایع فرهنگی و خلاق وجود دارد، طبقهبندیهای مختلفی نیز از سوی کشورها ارائه شده است. اغلب این کشورها بر اساس آمارهای فرهنگی دست به چنین طبقهبندیهایی زدهاند تا از این طریق بتوانند چهارچوبی را برای ارائه گزارشهای اقتصادی در حوزه فرهنگ فراهم آورند. در این میان، برخی نهادهای بینالمللی نیز بر اساس رویکردی که نسبت به صنایع فرهنگی و خلاق داشتهاند و بر مبنای تعریف این صنایع، مدلی برای طبقهبندی در نظر گرفتهاند. بنابراین، مدل و تعریف واحدی از صنایع فرهنگی و خلاق وجود ندارد و هر کشوری برای برنامهریزی و سیاستگذاری در حوزه اقتصاد خلاق نیازمند این است که متناسب با نظام آماری و سیاستگذارانه خود، یک مدل بومی از طبقهبندی صنایع فرهنگی و خلاق ارائه نماید.
به عنوان نمونه، سوئیس یک مدل سهگانه ارائه کرده است که شامل بخش خصوصی، بخش عمومی و بخش میانی میباشد. صنایع خلاق به عنوان یک شبکه متنوع از صنایع مرتبط شناخته میشوند که به دلیل ارتباطاتشان و حوزههای عملکردی گوناگون، نیاز به بررسی جامع دارند تا بتوانند به رشد و اشتغال کمک کنند. بنابراین، در مدل سوئیس، سعی شده است تا این روابط بهطور واضح تبیین شود. در این مدل، بخش خصوصی که به صنایع خلاق مربوط میشود، کاملاً تجاری است، درحالیکه دو بخش دیگر با اهداف غیرانتفاعی فعالیت میکنند.
با توجه به این که در طبقهبندیهای بینالمللی تلاش شده است تا صنایع خلاق بر اساس جنبههای آماری سیستماتیک دستهبندی شوند، این طبقهبندیها معمولاً نمایانگر بازارهای فرعی واقعی نیستند. به همین دلیل، ناشران کتاب و رسانهها با شرکتهای ضبط ادغام میشوند تا صنعت نشر را تشکیل دهند، یا کسبوکارهایی که در زمینه آثار هنری، لوازم موسیقی و گاهی کتابها فعالیت میکنند، در بخش کالاهای فرهنگی قرار میگیرند.
در مقابل، مدل سوئیسی صنایع خلاق، جزئیتر از مدلهای بینالمللی است و شامل بازارهای فرعی مختلف میشود. این تقسیمبندی منجر به محدودتر شدن دامنه سیاستهای فرهنگی سوئیس و تعیین اولویتهای واضحتر شده است. در این کشور، سیاست فرهنگی برای مدت زمان طولانی به عنوان امری خصوصی در نظر گرفته میشد، اما سپس سیاستهای فرهنگی تدوین گردید که ابتدا رویکردی کلنگر داشت و به تدریج تعهد عمومی دولت برای ترویج فرهنگ از حوزههای غیربازارگرا به سمت اقداماتی مشخص در حوزههای اقتصادی متمایل شد. دستهبندی انجام شده در شناسایی نقاط تمرکز بسیار مؤثر بوده است.
از میان نهادهای بینالمللی، آنکتاد اخیرا در گزارش چشمانداز اقتصاد خلاق ۲۰۲۴، با تأکید تحول مداوم اقتصاد خلاق و تأثیر نوآوری و دیجیتالیشدن در ارائه محصولات خلاق جدید، چارچوب آماری صنایع خود را بهروزرسانی کرده است تا تأثیر اقتصادی این بخشها به درستی منعکس شود. در چارچوب آماری جدید، ۳۳ کالا به فهرست اضافه شده است. این چارچوب، کالاهای خلاق را در هفت گروه صنعتی (سمعی و بصری، چندرسانهای و عکاسی؛ صنایع دستی و کالاهای طراحی؛ کتاب و نشر؛ موسیقی، هنرهای نمایشی و هنرهای تجسمی؛ معماری؛ نرمافزار، بازی ویدئویی و رسانههای ضبطشده؛ میراث فرهنگی و طبیعی) دستهبندی میکند. همچنین سه دسته از صنایع خلاق (یعنی تبلیغات، طراحی و تحقیق و توسعه) نیز به عنوان خدمات خلاق محسوب میشوند. کشورها میتوانند از این طبقهبندی برای ارائه گزارشهای آماری مرتبط با صنایع فرهنگی و خلاق خود استفاده کنند.
در ایران نیز بهمنظور بهرهبرداری بهینه از صنایع فرهنگی و خلاق و ایجاد انسجام تصمیمگیری و سیاستگذاری و همچنین امکان فراهم آوردن نظام آماری کارآمد، ابتدا ضروری است تعریفی دقیق و دستهبندی جامعی از صنایع فرهنگی و خلاق صورت گیرد. در این زمینه، شورای عالی انقلاب فرهنگی «سند ملی توسعه فناوریهای فرهنگی و نرم» را تصویب کرده است. از منظر این سند، صنایع فرهنگی «گونهای از صنعت هستند که به خلق ایده، تولید و توزیع محصولات و خدماتی میپردازد که ماهیت فرهنگی دارند. این صنایع عمدتاً با قابلیت دانشبنیانی و مبتنی بر خلاقیت، مهارت، نوآوری و فناوری هستند و نوعاً از طریق حق نشر و مالکیت معنوی مورد حمایت قرار میگیرند». در این سند، ضمن تعریف فناوری فرهنگی و نرم، حوزههای مهم آن را چنین برشمرده است: تولید محتوا و نشر مکتوب و رقومی، طراحی، اسباببازی، نوشتافزار، ظواهر و سبک پوشش، صنایع دستی و گردشگری، فناوریهای اجتماعی، نوآوریهای اجتماعی، بازیهای ویدئویی، پویانمایی و پینمایی، سینما، هنرهای تجسمی، هنرهای نمایشی، تبلیغات، فناوریهای مهندسی انگیزه، سازوکارهای مدیریت بهرهوری و حکمرانی در حوزههای فرهنگی و اجتماعی، بازیوارسازی، ارتباطی و رسانهای، آموزش و یادگیری (شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۳۹۷).
در طبقهبندی برخی از کشورها از جمله سوئیس و انگلستان، تلاش شده است تا ارتباط میان بخشهای مختلف صنایع فرهنگی و خلاق ترسیم شود، به عنوان نمونه، انگلستان صنایع فرهنگی و خلاق را به سه بخش دیجیتال، فرهنگی و خلاق تقسیم کرده است. این موضوع زمانی اهمیت مییابد که دیجیتالیشدن فرهنگ منجر به انتقال قدرت از نهادهای خاص و محدود به نهادهای متعدد دولتی و غیردولتی شده است. این تغییر بدین معناست که دیگر یک یا چند نهاد خاص نمیتوانند به تنهایی بر سیاستهای فرهنگی تسلط داشته باشند، بلکه نیاز به همکاری و هماهنگی بیشتری میان نهادهای مختلف احساس میشود. در نتیجه، ابزارهای سنتی سیاست فرهنگی کارایی خود را از دست میدهند و سیاست فرهنگی جای خود را به حکمرانی فرهنگی میدهد. حکمرانی فرهنگی به معنای گنجاندن طیف وسیعی از رویهها و سیاستهاست که فراتر از چارچوبهای سنتی عمل میکند. این رویکرد میتواند شامل مشارکت فعال شهروندان، نهادهای دولتی و غیردولتی و همچنین شرکتهای فناوری و پلتفرمها باشد. بنابراین ضروری است که ابتدا بخشهای اصلی این صنایع و ارتباط آنها مشخص شود تا امکان شناسایی بازیگران نیز فراهم گردد. همچنین از این طریق، جایگاه چهار حوزه مطرح شده در طبقهبندی صنایع فرهنگی و خلاق سند ملی توسعه صنایع فرهنگی و خلاق که شامل نوآوریهای اجتماعی، فناوریهای اجتماعی، سازوکارهای مدیریت و بهرهوری و حکمرانی در حوزههای فرهنگی و اجتماعی و فناوریهای مهندسی انگیزه است، مشخص میشود. از سوی دیگر، حوزههایی مثل: تحقیق و توسعه، نرمافزار، جواهرآلات، معماری، کتابخانه و آرشیو، هنرهای آشپزی، رویدادهای فرهنگی، میراث فرهنگی ناملموس مثل: سنتهای شفاهی، تشریفات و آیینهای مذهبی بهطور کلی در این طبقهبندی نادیده گرفته شده است، در صورتی که این حوزهها سهم بالایی در اقتصاد فرهنگ و خلاق کشورها دارند. بهطور مثال، در سوئیس، جواهرات به عنوان یکی از اصلیترین محصولات خلاق صادراتی شناخته میشود. همچنین میتوان به دستهبندی امارات اشاره کرد که با توجه به اهداف این کشور در توسعه صنایع فرهنگی و خلاق، بهویژه در زمینه گردشگری، جشنوارهها و نمایشگاهها را در کنار هنرهای نمایشی قرار داده است. بنابراین لازم است این حوزهها نه تنها در اسناد بالادستی و سیاستگذاری این حوزه گنجانده شوند، بلکه در گزارشهای آماری این حوزه نیز مد نظر قرار بگیرند.
در نهایت، ارائه یک طبقهبندی دقیق از صنایع فرهنگی و خلاق در ایران از جنبههای متعددی حائز اهمیت است. نخست، این دستهبندی به درک عمیقتر و جامعتری از گستره، ابعاد مختلف و پیچیدگیهای موجود در این صنایع کمک میکند. دوم، این امر موجب میشود که گزارشهای آماری در این حوزه با دقت و صحت بیشتری ارائه گردند تا تأثیر اقتصادی این بخش بهدرستی انعکاس یابد. سوم، طبقهبندی مذکور امکان شناسایی بازیگران دولتی و غیردولتی را فراهم آورده و بدینترتیب حکمرانی و سیاستگذاری در این زمینه را تقویت و تسهیل میکند. چهارم، بر اساس این طبقهبندی، میتوان به شناسایی مشاغل خلاق پرداخته و در راستای توسعه نیروی انسانی مرتبط با این حوزه برنامهریزیهای لازم را انجام داد.
جهت ارتقای کیفیت و بهبود محتوای ارائه شده، ما را از نظرات ارزشمند خود آگاه سازید.
نقدی بر طبقهبندی صنایع فرهنگی و خلاق در ایران