به پایگاه اطلاع رسانی و خدمات الکترونیک اندیشکده موج خوش آمدید
بزرگ یا کوچک؟ مسئله واقعی اقتصاد ایران چیست؟
توسعهای که پیشرفت نمیآورد؛ تجربه سرمایهگذاریهای متمرکز و سرزمینی ایران
اصلاح نژاد و آموزش، دو کلید اصلی خودکفایی پروتئین دامی
تبیین جایگاه مردم در ساختار حقیقی و حقوقی جمهوری اسلامی
ابلاغ ۴۲ سیاست کلان برای میدان دادن به مردم در فرهنگ
آسیبشناسی موانع ساختاری توسعه بخش تعاون
معرفی کتاب اقدامات موثر در کمک به آسیب دیدگان جنگ
در دههی هفتاد خورشیدی، کشور با چالشی راهبردی در حوزهی امنیت غذایی مواجه بود؛ ضرورت تولید داخلی شکر برای کاهش وابستگی به واردات، سیاستگذاران وقت را به سوی ایجاد طرحهای عظیم کشت و صنعت نیشکر در خوزستان سوق داد. در قالب این طرحها، هفت شرکت بزرگ شکل گرفت و اراضی مردم تجمیع شد تا بهزعم برنامهریزان، منطقه وارد چرخهی تولید، اشتغال و توسعهی پایدار گردد. مردم با امید مشارکت در پروژهای ملی، بخشی از زمینهای خود را واگذار کردند، اما سه دهه بعد، چشمانداز ترسیمشده از مسیر اصلی بازماند. امروز تالاب شادگان آسیب دیده، خاک و آب منطقه شور شده و ریزگردها زندگی روزمره را مختل کردهاند؛ در حالیکه سهم جوامع محلی از این سرمایهگذاری عظیم محدود ماندهاست. اشتغال متناسب شکل نگرفته، توان اقتصادی و اجتماعی رشد نکرده و پرسش بنیادین این است که چرا توسعه اتفاق افتاد اما پیشرفت حاصل نشد.
توسعه مفهومی است ناظر بر ورود سرمایه و اجرای پروژه در یک جغرافیا، اما پیشرفت زمانی رخ میدهد که این ورود سرمایه به ارتقای توانمندی، استقلال و مشارکت مردم همان جغرافیا منجر شود. پیشرفت یعنی مردم در متن فرآیند تصمیمگیری باشند، نه در حاشیهی آن؛ منابع طبیعی با ملاحظهی ظرفیت اکولوژیک منطقه مدیریت شوند، نه صرفاً برای بهرهبرداری فوری؛ و جامعهی محلی از ناظر منفعل به کنشگر توانمند تبدیل گردد. در غیاب این رویکرد، حتی بزرگترین طرحها نیز نتایجی جز وابستگی، نابرابری و فرسایش محیطزیست به دنبال نخواهند داشت.
امروز الگوی نیشکر خوزستان در قالب سرمایهگذاریهای خصوصی، بهویژه در پروژههای هلدینگ ماهان، تداوم یافته است. ماهان طی سالهای اخیر مجموعهای از باغات و کشتباغهای بزرگ در مناطق گوناگون کشور ایجاد کرده است؛ از نخلستانهای بشاگرد و باغ موز صد هکتاری چابهار گرفته تا باغ مدرن ۲۵۰۰ هکتاری در مغان و پارس اردبیل و طرحهای احیای زمین در بهکده رضوی خراسان شمالی. روایتی که از این پروژهها ارائه میشود، همواره مشابه است: تزریق سرمایه، ایجاد اشتغال، و افزایش صادرات. اما پرسش اصلی اینجاست که آیا این مدل، پیشرفت پایدار را در منطقه رقم میزند یا صرفاً توسعهی کوتاهمدت و متمرکز را بازتولید میکند؟
تحلیل میدانی این پروژهها نشان میدهد که چالشهای اساسی همچنان پابرجاست: مصرف سنگین آب و فشار بر منابع محلی، ضعف مشارکت واقعی مردم در تصمیمگیری و مالکیت، و اشتغال کارگری کوتاهمدت بدون چشمانداز مهارتی یا نهادی. تکرار این چرخه میتواند همان نتیجهای را داشته باشد که خوزستان امروز با آن روبهروست؛ توسعهی فیزیکی بدون پیشرفت اجتماعی و محیطزیستی.
مسئلهی ایران امروز کمبود سرمایه نیست، بلکه چگونگی ورود و مدیریت سرمایه است. پیشرفت واقعی تنها زمانی شکل میگیرد که سرمایهگذاری بر سه ستون اصلی استوار شود: مشارکت مؤثر مردم بهعنوان شریک تصمیمگیری و بهرهبرداری، حفظ ظرفیت اکولوژیک منطقه در مصرف منابع، و توانمندسازی اجتماعی و نهادی جامعهی محلی برای تداوم ادارهی پروژهها. این اصول، سرمایه را از سطح توسعهی فنی و زیرساختی به سطح پیشرفت انسانی و نهادی ارتقا میدهند؛ در غیر این صورت، پروژهها هرچقدر عظیم باشند، بهناچار به سازههایی بزرگ و بیریشه تبدیل خواهند شد.
کشور امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند الگوهای پیشرفت سرزمینی است؛ الگوهایی که در آن سرمایه و مردم در نسبت متوازن با طبیعت و ظرفیتهای محلی قرار گیرند. پیشرفت زمانی محقق میشود که مردم منطقه مالک و بازیگر اصلی آیندهی خود باشند، نه تماشاگرِ روندی از بالا تحمیلشده. تجربهی خوزستان و جاریشدن همان منطق در سرمایهگذاریهای گستردهی کنونی، هشداری روشن برای سیاستگذاران است: توسعه بدون پیشرفت، نه پایداری میآورد و نه عدالت، بلکه تنها بازتولید آسیبهای ساختاری گذشته است.
محمدامین میرچی
توسعهای که پیشرفت نمیآورد؛ تجربه سرمایهگذاریهای متمرکز و سرزمینی ایران