به پایگاه اطلاع رسانی و خدمات الکترونیک اندیشکده موج خوش آمدید
از «آموزش و پرورش حاکمیتی» تا «آموزش و پرورش ضدمردمی»!
ریشهیابی ناکامیها در نظارت بانکی
خانواده و کسبوکار، سازکار سرمایهگذاری مردم برای تولید
کتاب «بازاریابی اجتماعی خیریه از منظر دینی»
کمتر از ۱۰ درصد سند توسعه تعاون اجرایی شده است
نگرش سنجی سازمان بسیج سازندگی از گروه های جهادی سراسر کشور
تقویت نابرابریهای جنسیتی در حوزه والدگری
جایگاه راهبردی تعاونیها در معماری اقتصاد مردمی
دولت باید هزینههای سفتهبازی و سوداگری را در اقتصاد به شدت بالا ببرد
آنچه را که نباید انجام دهیم تا حکمرانی مردمی محقق شود؛ مهم تر از آن چیز هایی است که باید انجام شود تا حکمرانی محقق شود. اولین نبایدی که برای حکمرانی مردم مطرح است این است که حکمرانی مردمی نباید دولت سالار باشد نباید دولت محور باشد به این شکل که به گونه ای نباید حکمرانی کنیم که هر چه قدر افراد به هرم قدرت نزدیک تر باشند در تعیین اولویت های کشور نقش آنها بیشتر شود.
در نتیجه دولت سالاری هم اگر حاکم باشد به جای اینکه آنهایی که تشنه خدمت به مردم هستند مسئولیت ها را بگیرند. آنهایی که شیفته قدرت هستند مسئولیت ها را می گیرند. هرچقدر به هرم قدرت نزدیک تر باشند برخورداری آنها از موهبتهای اجتماعی و فرصت های ثروت آفرین و نظایر اینها افزایش پیدا می کند.
دومین نباید که در حکمرانی مردمی مدنظر است؛ حکمرانی مردمی نباید سرمایه سالار باشد، در سرمایه سالاری صاحبان ثروت در حقیقت اراده خودشان را با ثروت و سرمایه ای که در اختیار دارند در حوزه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بر اراده و منافع مردم تحمیل کنند. نباید این اشتباه را انجام دهیم که بخش خصوصی بخش صرفا سرمایه سالاری است، خیر همچنان که دولت می تواند مردمی و سرمایه سالار باشد. بخش خصوصی هم می تواند سرمایه سالار نباشد بخش خصوصی هم می تواند طوری رفتار کند که منافع مردم در اولویتش باشد. بنابراین دچار این اشتباه نشویم که باید بخش خصوصی را سرکوب کنیم.
نباید سوم این است که حکمرانی مردمی با وابستگی رخ نمی دهد روح حکمرانی مردمی داخلش خود مختاری و استقلال وجود دارد اگر ما کشور را به گونه ای اداره کنیم که وابسته بشود و استقلال خودش را از دست بدهد این با روح حکمرانی مردمی یکجا جمع نمی شود.
نباید چهارم به بحث انحصار است. حکمرانی مردمی ضد انحصار است، یک جا وابستگی خارجی مطرح است و یکجا انحصار داخلی، حکمرانی مردمی نباید هیچ گونه انحصاری را برتابد. این انحصار می تواند یک شرکت داخلی باشد می تواند یک بانک باشد و منافع آن فرد و شرکت بر خواست و منافع عموم ترجیح داده شود.
پنجمین نباید، به نظر من حکمرانی مردمی، نباید استبداد را بازتولید کند. حکمرانی مردمی جنس حکمرانیاش از جنس مشورتی است. استبداد یعنی اینکه گروهی خارج از چارچوب قانون بدون ترس از اینکه تحت پیگرد قانونی قرار بگیرند. خواسته ی خودشان را بر خواست عموم مردم تحمیل کنند. قانون گرایی هم مانع استبداد است هم عامل شکل گیری حکمرانی مردمی.
نباید ششم، اختصاص دادهام که حکمرانی مردمی نباید انسجام اجتماعی و وحدت جامعه را برهم بزند. جامعه ی از هم گسیخته مطمئنا نمی تواند حکمرانی مردمی داشته باشد. وحدت برای تحقق هرگونه حکمرانی لازم است.
هفتمین نکته برای تحقق حکمرانی مردمی و نبایدی که در حکمرانی مردمی مدنظر است پرهیز از تبعیض و ویژهخواری است. ما هرچقدر در سیاستگذاری هایمان منافع عمومی مردم را کنار بگذاریم و به سمت منافع گروه های خاص پیش برویم این مسئله گروههای خاص را حاکم می کند بر عموم مردم. ما باید در حکمرانی مردمی عمومیت منافع در سیاستگذاری را سرلوحه حکمرانی مردمی قرار دهیم.
هشتمین نباید حکمرانی مردمی پرهیز از پوپولیسم است. پوپولیسم یعنی اینکه یک عده از هیجانات و احساسات مردم سوء استفاده کنند و به غلط مسائلی را که اولویت ندارد برای مردم اولولیت دار جلوه دهند.
نباید نهم حکمرانی مردمی، غیر شفاف بودن است. شفافیت، آگاهی مردم را بالا می برد آگاهی مردم، مشارکت مردم و انگیزه نقش آفرین مسئولانه را در مردم افزایش می دهد. شفافیت با اطلاعاتی که در اختیار مردم قرار می گیرد، اقناع عمومی را افزایش می دهد. اعتماد بین مردم و حاکمیت را ارتقا می دهد.
آخرین نباید این است که مشارکت جویی ما مقطعی و سیاستی باشد. آنچه که مهم است مشارکت مردم در اداره امور کشور و مدیریت است. متاسفانه ساختارهای ما به گونه ای هستند که سیاستمداران و برخی از آنها در مقاطعی صرفا از مردم برای خلق موقعیت سیاسی استقاده می کنند. اعتقاد ما این است که موتور پیشرفت کشور مشارکت مردم است.
نبایدهای حکمرانی مردمی